قسمت چهارم : معالجه لمس شيطان و انواع سحر و حسد

شرط هاي معالجه با قرآن كريم [1]

1. خالص گردانيدن نيت و عمل براي الله سبحانه و تعالي2. پايبندي بر تحكيم عقيده صحيح 3. متمسك شدن به منهج كتاب و سنت4. تمركز كردن بر جوانب دعوت5. مقيد شدن به امور شرعي به خصوص در مورد زنان 6. پرهيز از فتنه زنان 7. روشن كردن سبب هاي تسلط شياطين 8. اعتماد به خداوند 9. توكل بر خداوند و عدم توكل بر غير او در قدرت، علم، و معالجه كردن او 10. مشخص كردن مسئوليت شرعي و طبي 11. پرهيز از نزديك شدن شيطان 12. تشويق بر صبر و تحمل سختي13. بردباري و شكيبايي14. اسوه‌اي حسنه باشد 15. مشورت كردن و مشورت پذيرفتن16. حفظ اسرار بيمار 17. سلامتي مريض را مد نظر داشتن18. تأمل كردن در حكم نمودن بر حالت مريض19. جستجو كردن راه هاي اثبات شرعي براي مريضي هاي روحي20. متأثر نشدن از رأي ديگران هنگامي كه خطا باشد.21. رعايت تقواي خداوند و به جاي آوردن فرائض و واجبات و دوري از گناه و غافل نشدن از خود.22. دوري كردن از موردهاي ترديد آميز23. زياده روي نكردن در امورات مباح24. در قضاوت كردن بر معالجه كنندگان بي طرف باشد25. نهال اعتماد و اطمينان را در وجود مريض بكارد26. نيروي ايمان و ميانه روي را در دوري دشمني جن و شياطين به كار گيرد27. بر آزار و اذيت ارواح خبيث صبور و با حوصله باشد28. در تعامل با شياطين شخصيتي قوي و استوار داشته باشد29. زني را جز اين كه همراه او محرمي از مرد يا از زن باشد، معالجه نكند و وجودش را بپوشاند تا هنگام معالجه كشف عورت نكند30. زني را كه خود را آرايش و زينت داده است معالجه نكند بلكه بايد آن زن حجاب شرعي را رعايت كرده باشد(يعني اين كه تمام بدن خود را آن گونه شريعت اسلام امر نموده، پوشانده باشد)

از علامت ها و نشانه هايي كه در اثناي قرائت قرآن بر مريض آشكار مي گردد:

تكان و لرزش پيوسته در اعضاي بدنش بخصوص دست و سپس پاهايش

اشك ريختن از كسي كه دچار چشم زخم شده است

لرزش شديد در اعضاي بدن و پلك زدن سريع در چشم خورده و سريع نفس كشيدن و بسيار خميازه كشيدن و داد و بيداد كردن خصوصاً هنگامي كه بعضي از آيات تكرار مي شود.

و راه ديگر براي شناخت اين كه آيا شخص جن زده شده است از راه لمس كردن است:

در كف دستش اين آيات را بخوان:

(وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ﴿42﴾ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لاَ يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء﴿43﴾ وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَي أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ﴿44﴾ وَسَكَنتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الأَمْثَالَ﴿45﴾وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴿46﴾ فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴿47﴾ يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿48﴾ وَتَرَي الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الأَصْفَادِ﴿49﴾ سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَي وُجُوهَهُمْ النَّارُ﴿50﴾ لِيَجْزِي اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴿51﴾ هَذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِ وَلِيَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ)[2] «و خدا را از آن‌چه ستمكاران مي‏كنند غافل مپندار جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براي روزي به تأخير مي‏اندازد كه چشم‌ها در آن خيره مي‏شود(42) شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمي‏زنند و [از وحشت] دل‌هايشان تهي است(43) و مردم را از روزي كه عذاب بر آنان مي‏آيد بترسان پس آنان كه ستم كرده‏اند مي‏گويند پروردگارا ما را تا چندي مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوييم و از فرستادگان [تو] پيروي كنيم [به آنان گفته مي‏شود] مگر شما پيش از اين سوگند نمي‏خورديد كه شما را فنايي نيست(44) و در سراهاي كساني كه بر خود ستم روا داشتند سكونت گزيديد و براي شما آشكار گرديد كه با آنان چگونه معامله كرديم و مثل‌ها براي شما زديم(45) و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاي] مكرشان با خداست هر چند از مكرشان كوه‌ها از جاي كنده مي‏شد(46) پس مپندار كه خدا وعده خود را با پيامبرانش مي شكند كه خدا شكست‏ناپذير انتقام‏گيرنده است(47) روزي كه زمين به غير اين زمين و آسمان‌ها [به غير اين آسمان‌ها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداي يگانه قهار ظاهر شوند(48) و گناهكاران را در آن روز مي‏بيني كه با هم در زنجيرها بسته شده‏اند(49) تن‏پوش‌هايشان از قطران است و چهره‏هايشان را آتش مي‏پوشاند(50) تا خدا به هركس هر چه به دست آورده است جزا دهد كه خدا زودشمار است(51) اين [قرآن] ابلاغي براي مردم است [تا به وسيله آن هدايت‏شوند] و بدان بيم يابند و بدانند كه او معبودي يگانه است و تا صاحبان خرد پند گيرند».

سپس به مريض بگو كه به كف دستش نگاه كند، مريض يكي از اين حالت ها را احساس خواهد كرد: 1. نمي تواند به هيچ وجه نگاه كند 2. سرگيجه، سردرد همراه با خيره شدن چشمان3. دستش به رنگ قرمز ديده مي شود4. تب و گرمايي در سرش به وجود مي آيد.

اگر هيچ يك از موارد گفته شده در او آشكار نشود مريض سالم است و نيازمند پزشك است.[3]

برادر مريض، هنگامي كه از خواندن آيات قرآن، دچار ناراحتي مي شوي بدان كه تو دچار جن زدگي شده اي.

1. بسيار ميل به انجام تكرار كارهاي حرام داري و بارها به حمام مي روي و در آن به مدت طولاني مي‌ماني و كسي تو را به انجام بدي وسوسه مي كند.

2. ميل به انجام حرام داري و احساس مي كني كه چيزي تو را بسيار به آن وسوسه مي كند اگر چه آن را انجام ندهيد.

3. احساس بيزاري و نفرت پيوسته از خواندن نماز با جماعت داري يا گاهي در هنگام رفتن به مسجد و قبل از رسيدن به آن به تو دست مي دهد در نتيجه از همان راهي كه رفته ايد، برمي گرديد و از شنيدن قرآن بيزاري و هنگام شنيدن اذان به ستوه مي آييد.

4. گاهي به خيالت مي آيد كه زن جواني پيش توست و در جلوي چشم مردم با او نزديكي مي كنيد و ممكن است از محارم تو باشند.

5. تنهايي را دوست داريد و در مجالسي كه خير است مايل نيستيد داخل شويد و به ديگران نه تنها اعتماد نداريد بلكه به آن ها شك و ظن بد مي بريد. هنگام خواب، خوابت نمي برد و خواب هاي نارحت كننده مي بينيد خصوصاً مردگان، قبرها و حيوانات با رنگ هاي سياه مانند سگ، مار، گوريل كه اغلب اين حيوانات با رنگ سياه هستند.

6. هرگاه يكي را مي بينيد كه قرآن حفظ مي كند رنجور مي شويد و مي پنداريد كه خيري در آن ها نيست.

7. به خاطر چيزهاي كوچك سريع جوش مياري تا آن جا كه توانايي شنيدن سخن والدينت را هم نداري.

8. هنگامي كه چيز بدي مي شنويد خوشحال مي شويد و هرگاه از عمل نيكي باخبر مي شويد نارحت مي‌گرديد.

اگر آن چه وصف شد در تو موجود بود پس پيش رقي كننده اي برو و با او به مدت ده روز ادامه بده خير بسياري بدست مي آوريد و اگر در همان ابتدا دچار تغيير شديد به زودي در يك يا دو روز به اذن خداوند تمام مي شود و شفا مي يابيد.

اما تو اي خواهرم اگر از گوش دادن و خواندن آيات ناراحت مي شوي بدان كه دچار جن زدگي شده ايد:

1. اگر دچار درد و ناراحتي شديد در طول ماه در پايين شكم يا پايين پشت شدي و اين درد با دردهاي ماه ديگر فرق مي كند.

2. هنگامي كه احساس كرديد فواصل حيض و زمان هاي آن در ماه ها با هم فرق مي كند و منظم نيست يا ممكن است كه قطع شود يا براي چند ماه قطع شود سپس دوباره شروع شود و استمرار داشته باشد و مدت زمان عادات ماهانه ات از افرادي كه عادات عادي ماهانه دارند بيشتر است.

3. در ابتداي ماه احساس مي كني كه براي رفتن به حمام بسيار مايل هستي و در حمام با انجام كارهاي گناه بسيار خوشحال مي شوي و براي مدت طولاني در حمام مي ماني.

4. بسيار مجادله مي كنيد و گاهي احساس مي كنيد كه يكي نسبت به تو بي توجه است.

5. گاهي احساس مي كني كه شخصي دنبال تو است و مي خواهد با تو بدرفتاري كند يا اين كه شخصي مي خواهد آبروي تو را ببرد و ممكن است از محارم باشد و اين كابوس بارها تكرار مي شود.

6. در خواب هايت بارها تكرار مي شود كه همراه مار سياه يا سگ سياه يا گربه سياه يا بوزينه هستي و همراه با آن خواب هاي ترسناك و زجرآور مي بيني.

7. گاهي احساس مي كني كه چيزي تو را از كاري كه مي خواستي انجام دهي، دلسرد مي كند حتي اگر آن عمل در داخل منزل باشد و هر زمان كسي به تو كمك كند، يا با تو مهربان باشد، ناراحت مي شوي و مايل نيستي كه به ديدار نزديكان و خويشاوندان بروي و به هيچ كس اعتماد نداري.

8. احساس مي كني كه چيزي تو را وسوسه مي كند كه از حرام دفاع كني با اين كه تو زن مسلماني هستي و آن جز به اذن خداوند روي نمي دهد.

اگر خواهري بسياري از چيزهاي ذكر شده در او موجود است، توصيه مي كنم كه سريع خود را به رقي كننده اي كه پرهيزكار و مورد اعتماد و داراي دين است و از بدعت و حرام ها خود را مي پرهيزد، براي چند روزي معرفي كند و اين روزها پيوسته و بدون انقطاع باشد. رقيه اي كه به صورت دسته جمعي باشد، سود نمي رساند. اگر رقي مدت زماني هم طول بكشد اما در خلال يك هفته هنگامي كه قرائت به صورت فردي باشد، حاصل مي گردد.

همراه با اين مريض بر خواندن سوره بقره دو روز، بعد از نماز عصر استمرار داشته باشد زيرا مريض در اين حالت از بعد از نماز عصر بسيار درد مي كشد و غالباً بعد از نماز ظهر دچار نارحتي نمي گردد و هم چنين سوره يس، صافات، دخان و جن را بعد از نماز عشا بخواند.

رقيه مس و تلبس[4]

تعويذ يا رقيه را بر آب بخواند و هر روز از آن بنوشد و بدنش را با آن مسح كند و بر روغن زيتون بخواند و بدنش را با آن مسح كند و پيوسته مريض به سوره بقره، بروج، صافات از طريق نوار گوش دهد و اين آيات رقي را هر روز بخواند:[5]

1. سوره حمد:{ بِِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ(1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(2) الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ(3) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ(4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(5) اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(6) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ} «به نام خداوند بخشاينده مهربان. ستايش مخصوص خداوندي است كه پروردگار جهانيان است، بخشاينده مهربان است، مالك و صاحب روز حساب است، خداوندا تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي خواهيم. ما را به راه راست هدايت فرما راه كساني كه به آن ها نعمت داده اي و نه راه كساني كه مبغوضشان داشته اي و نه راه گمراهان».

2. سوره بقره:(الم﴿1﴾ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴿2﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴿3﴾ والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴿4﴾ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) «الف لام ميم(1) اين است كتابي كه در آن هيچ ترديدي نيست مايه هدايت تقواپيشگان است(2) آنان كه به غيب ايمان مي‏آورند و نماز را بر پا مىي‏دارند و از آن‌چه به ايشان روزي داده‏ايم انفاق مي‏كنند(3) و آنان كه بدان‌چه به سوي تو فرود آمده و به آن‌چه پيش از تو نازل شده است ايمان مي آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند(4) آنان برخوردار از هدايتي از سوي پروردگار خويشند و آنان همان رستگارانند».

3. سوره بقره:(وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴿163﴾ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ) «معبود شما معبود يگانه‏اي است كه جز او هيچ معبودي نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان(163) راستي كه در آفرينش آسمان‌ها و زمين و در پي يكديگر آمدن شب و روز و كشتي‌هايي كه در دريا روانند با آن‌چه به مردم سود مي‏رساند و [هم‌چنين] آبي كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده‏اي پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابري كه ميان آسمان و زمين آرميده است براي گروهي كه مي‏انديشند واقعاً نشانه‏هايي [گويا] وجود دارد».

4. سوره بقره:( لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ)/255 «خداست كه معبودي جز او نيست زنده و برپادارنده است نه خوابي سبك او را فرو مي‏گيرد و نه خوابي گران آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمين است از آن اوست كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آن‌چه در پيش روي آنان و آن‌چه در پشت‏سرشان است مي‏داند و به چيزي از علم او جز به آن‌چه بخواهد احاطه نمي‏يابند كرسي او آسمان‌ها و زمين را در بر گرفته و نگهداري آن‌ها بر او دشوار نيست و اوست والاي بزرگ».

5. سوره بقره:(لِلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿284﴾ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴿285﴾لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ).«آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمين است از آنِ خداست‏. و اگر آن‌چه در دلهاي خود داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را به آن محاسبه مي‏كند؛ آنگاه هر كه را بخواهد مي‏بخشد، و هر كه را بخواهد عذاب مي‏كند، و خداوند بر هر چيزي تواناست‏(284) پيامبر بدان‌چه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است‏، و مؤمنان همگي به خدا و ملائكه و كتاب‌ها و فرستادگانش ايمان آورده‏اند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمي گذاريم‏) و گفتند: (شنيديم و گردن نهاديم‏، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم‏) و فرجام به سوي تو است‏.) (285) خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايي‏اش تكليف نمي‏كند. آن‌چه (از خوبي‏) به دست آورده به سود او، و آن‌چه (از بدي‏) به دست آورده به زيان اوست‏. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گراني بر (دوش‏) ما مگذار؛ هم‌چنان‌كه بر (دوش‏) كساني كه پيش از ما بودند نهادي‏. پروردگارا، و آن‌چه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاي و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويي‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏».

6. سوره آل عمران:{ الم(1) اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ(2) نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنْجِيلَ(3) مِنْ قَبْلُ هُدًي لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ(4) إِنَّ اللَّهَ لا يَخْفَي عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاءِ(5) هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(6) هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلا أُوْلُوا الْأَلْبَابِ(7) رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(8) رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ(9) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلَادُهُمْ مِنْ اللَّهِ شَيْئًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ} «الم. خداست كه هيچ معبود [بحقي] جز او نيست و زنده [پاينده] است(2) اين كتاب را در حالي كه مؤيد آن‌چه [از كتاب‌هاي آسماني] پيش از خود مي‏باشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را(3) پيش از آن براي رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان [=جداكننده حق از باطل] را نازل كرد كساني كه به آيات خدا كفر ورزيدند بي‏ترديد عذابي سخت‏خواهند داشت و خداوند شكست‏ ناپذير و صاحب‏ انتقام است(4) در حقيقت هيچ چيز [نه] در زمين و نه در آسمان بر خدا پوشيده نمي‏ماند(5) اوست كسي كه شما را آن گونه كه مي‏خواهد در رحمها صورتگري مي‏كند هيچ معبودي جز آن تواناي حكيم نيست(6) اوست كسي كه اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره‏اي از آن آيات محكم [صريح و روشن] است آن‌ها اساس كتابند و [پاره‏اي] ديگر متشابهاتند اما كساني كه در دل‌هايشان انحراف است براي فتنه‏جويي و طلب تأويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروي مي‏كنند با آن‌كه تاويلش را جز خدا نمي‏داند و راسخان در علم مي‏گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسي متذكر نمي‏شود(7) [مي‏گويند] پروردگارا پس از آن‌كه ما را هدايت كردي دل‌هايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتي بر ما ارزاني دار كه تو خود بخشايشگري(8) پروردگارا به يقين تو در روزي كه هيچ ترديدي در آن نيست گردآورنده [جمله] مردماني قطعاً خداوند در وعده [خود] خلاف نمي‏كند(9) در حقيقت كساني كه كفر ورزيدند اموال و اولادشان چيزي [از عذاب خدا] را از آنان دور نخواهد كرد و آنان خود هيزم دوزخند».

7. سوره آل عمران:(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿18﴾) «خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي‏دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و اهل علم نيز [گواهي مي‏دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودي نيست».

8. سوره اعراف:( إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴿54﴾) «در حقيقت پروردگار شما آن خدايي است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش قرار گرفت روز را به شب كه شتابان آن را مي طلبد مي پوشاند و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏اند [پديد آورد] آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايي است پروردگار جهانيان».

9. سوره مؤمنون:(فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ﴿116﴾ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ﴿117﴾وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ) «پس والاست‏خدا فرمانرواي برحق خدايي جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه(116) و هر كس با خدا معبود ديگري بخواند براي آن برهاني نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش مي‏باشد در حقيقت كافران رستگار نمي‏شوند(117) و بگو پروردگارا ببخشاي و رحمت كن [كه] تو بهترين بخشايندگانى».

10. سوره صافات:(وَالصَّافَّاتِ صَفًّا﴿1﴾ فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا(2) فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا(3) إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ(4) رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ(5) إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ(6) وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ(7) لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ(8) دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ(9) إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ) «سوگند به صف بستگان كه صفي [با شكوه] بسته‏اند(1) و به زجركنندگان كه به سختي زجر مي‏كنند(2) و به تلاوت‏كنندگان [آيات الهي](3) كه قطعا معبود شما يگانه است(4) پروردگار آسمان‌ها و زمين و آن‌چه ميان آن دو است و پروردگار خاورها(5) ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم(6) و [آن را] از هر شيطان سركشي نگاه داشتيم(7) [به طوري كه] نمي‏توانند به انبوه عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سوي پرتاب مي‏شوند(8) با شدت به دور رانده مي‏شوند و برايشان عذابي دايم است(9) مگر كسي كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند كه شهابي شكافنده از پي او مي‏تازد».

11. سوره احقاف:{وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنْ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ(29) قَالُوا يَاقَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَي مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَإِلَي طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ(30) يَاقَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِي اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ(31) وَمَنْ لا يُجِبْ دَاعِي اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَولِيَاءُ أُوْلَئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ} «و چون تني چند از جن را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوي قوم خود بازگشتند (29) گفتند اي قوم ما ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده [و] تصديق‏كننده [كتاب‌هاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست هدايت مي‏كند(30) اي قوم ما دعوت‏كننده خدا را پاسخ [مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا] برخي از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابي پر درد پناهتان دهد(31) و كسي كه دعوت‏كننده خدا را اجابت نكند در زمين درمانده‏كننده [خدا] نيست و در برابر او دوستاني ندارد آنان در گمراهي آشكاري‏اند».

12. سوره الرحمن: { يَامَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلا بِسُلْطَانٍ(33) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(34) يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلا تَنتَصِرَانِ(35) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(36) فَإِذَا انشَقَّتْ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ(37) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(38) فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنسٌ وَلا جَانٌّ(39) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ} «اي گروه جنيان و انسيان اگر مي‏توانيد بر كرانه‏هاي آسمان‌ها و زمين وارد شويد پس وارد شويد [ولي] جز با [به دست آوردن] وسيله نمي‏توانيد(33) پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي كنيد(34) بر سر شما شراره‏هايي از آتش و مس فرو گداخته فرستاده خواهد شد و [از كسي] ياري نتوانيد طلبيد (35) پس كدام يك از نعمت‌هاي پروردگارتان را منكريد(36) پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد(37) پس كدام يك از نعمت‌هاي پروردگارتان را منكريد(38) در آن روز هيچ انس و جني از گناهش پرسيده نشود(39) پس كدام يك از نعمت‌هاي پروردگارتان را منكريد».

13. سوره حشر: { لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(21) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ(22) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ(23) هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ} «اگر اين قرآن را بر كوهي فرو مي‏فرستاديم يقيناً آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم ‏پاشيده مي‏ديدي و اين مثل‌ها را براي مردم مي‏زنيم باشد كه آنان بينديشند(21) اوست‏خدايي كه غير از او معبودي نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان(22) اوست خدايي كه جز او معبودي نيست همان فرمانرواي پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏ خود كه] نگهبان عزيز جبار [و] متكبر [است] پاك است خدا از آن‌چه [با او] شريك مي‏گردانند(23) اوست خداي خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نام‌ها [و صفات] از آن اوست آن‌چه در آسمان‌ها و زمين است [جمله] تسبيح او مي‏گويند و او عزيز حكيم است».

14. سوره جن: { قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا(1) يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا(2) وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلا وَلَدًا(3) وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَي اللَّهِ شَطَطًا(4) وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا(5) وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنْ الإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنْ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا(6) وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا(7) وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا(8) وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعْ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا} «بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفت‏آور شنيديم(1) [كه] به راه راست هدايت مي‏كند پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد(2) و اين‌كه او پروردگار والاي ما است همسر و فرزندي اختيار نكرده است(3) و [شگفت] آن‌كه از ميان ما ناداني در باره خدا سخناني ياوه مي گفت(4) و ما پنداشته بوديم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمي‏بندند(5) و مرداني از آدميان به مرداني از جن پناه مي‏بردند و بر سركشي آن‌ها مي‏افزودند(6) و آن‌ها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشته‏ايد گمان بردند كه خدا هرگز كسي را زنده نخواهد گردانيد(7) و ما بر آسمان دست‏يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاي شهاب يافتيم(8) و در [آسمان] براي شنيدن به كمين مي‏نشستيم [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد تير شهابي در كمين خود مي‏يابد».

15. سوره توبه: { قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمْ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ(14)} «با آنان بجنگيد خدا آنان را به دست‏شما عذاب و رسوايشان مي‏كند و شما را بر ايشان پيروز مي گرداند و دل‌هاي گروه مؤمنان را آرام مي كند».

16. سوره يونس: {يَاأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًي وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(57)} «اي مردم به يقين براي شما از جانب پروردگارتان اندرزي و درماني براي آن‌چه در سينه‏هاست و رهنمود و رحمتي براي گروندگان [به خدا] آمده است».

17. سوره اسراء: { وَنُنَزِّلُ مِنْ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلا خَسَارًا(82)} « ما آن‌چه را براي مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مي‏كنيم و[لي] ستمگران را جز زيان نمي‏افزايد».

18. سوره شعراء: {وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِي(80) وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ(81) وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ} «و چون بيمار شوم او مرا درمان مي‏بخشد(80) و آن كس كه مرا مي‏ميراند و سپس زنده‏ام مي‏گرداند(81) و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد».

19. سوره انفال: {وَإِذْ يَعِدُكُمْ اللَّهُ إِحْدَي الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ(7)لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ(8)} «و [به ياد آوريد] هنگامى را كه خدا يكي از دو دسته [كاروان تجارتي قريش يا سپاه ابوسفيان] را به شما وعده داد كه از آن شما باشد و شما دوست داشتيد كه دسته بي‏سلاح براي شما باشد و[لي] خدا مي‏خواست حق [اسلام] را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشه‏كن كند(7)تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند».

20. سوره اخلاص:{قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1) اللَّهُ الصَّمَدُ(2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ(3)وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ(4)} «بگو خداوند يكتاست. بي نياز است و همه به او نيازمندند. نه از كسي زاده شده و نه كسي از او زاده شده است و نه هيچ كس همتاي اوست».

21. سوره فلق: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(1) مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(2) وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(3) وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(4) وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ} «بگو پناه مي‏برم به پروردگار سپيده دم(1) از شر آن‌چه آفريده(2) و از شر تاريكي چون فراگيرد(3) و از شر دمندگان افسون در گره‏ها(4) و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد».

22. سوره ناس: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1) مَلِكِ النَّاسِ(2) إِلَهِ النَّاسِ(3) مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(4) الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(5) مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ} «بگو پناه مي‏برم به پروردگار مردم(1) پادشاه مردم(2) معبود مردم(3) از شر وسوسه‏گر نهاني(4) آن كس كه در سينه‏هاي مردم وسوسه مي‏كند(5) چه از جن و [چه از] انس».

23. سوره انفال:(وَلَوْ تَرَي إِذْ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ*ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ) «و اگر ببيني آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مي‏ستانند بر چهره و پشت آنان مي‏زنند و [گويند] عذاب سوزان را بچشيد(50) اين [كيفر] دستاوردهاي پيشين شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست».

24. سوره ابراهيم:(وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ*مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَي مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ*يَتَجَرَّعُهُ وَلا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ) «و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر زورگوي لجوجي نوميد شد(15) [آن كس كه] دوزخ پيش روي اوست و به او آبي چركين نوشانده مي‏شود(16) آن را جرعه جرعه مي‏نوشد و نمي‏تواند آن را فرو برد و مرگ از هر جانبي به سويش مي‏آيد ولي نمي‏ميرد و عذابي سنگين به دنبال دارد».

25. سوره مريم: (فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا* ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَي الرَّحْمَنِ عِتِيًّا* ثُـمَّ لَنَحـْنُ أَعْلَـمُ بِالَّذِينَ هُـمْ أَوْلَي بِهَا صِلِيًّا* وَإِنْ مِنْكُمْ إِلا وَارِدُهَا كَانَ عَلَي رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا* ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا) «پس به پروردگارت سوگند كه آن‌ها را با شياطين محشور خواهيم ساخت سپس در حالي كه به زانو درآمده‏اند آنان را گرداگرد دوزخ حاضر خواهيم كرد(68) آنگاه از هر دسته‏اي كساني از آنان را كه بر [خداي] رحمان سركش‏تر بوده‏اند بيرون خواهيم كشيد(69) پس از آن به كساني كه براي وارد شدن به [جهنم] سزاوارترند خود داناتريم(70) و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مي‏گردد اين [امر] همواره بر پروردگارت حكمي قطعي است(71) آنگاه كساني را كه پرهيزگار بوده‏اند مي‏رهانيم و ستمگران را به زانو درافتاده در [دوزخ] رها مي‏كنيم».

26. سوره حج:(هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمْ الْحَمِيمُ* يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ* وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ* كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ) «اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در مورد پروردگارشان با هم ستيزه مي‏كنند و كساني كه كفر ورزيدند جامه‏هايي از آتش برايشان بريده شده است [و] از بالاي سرشان آب جوشان ريخته مي‏شود(19) آن‌چه در شكم آن‌هاست با پوست [بدن]شان بدان گداخته مي‏گردد(20) و براي [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گرزهايي آهنين است(21) هر بار كه بخواهند از [شدت] غم از آن خارج شوند در آن باز گردانيده مي‏شوند [كه هان] عذاب آتش سوزان را بچشيد».

27. سوره مؤمنون:(وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ* وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ) «و بگو پروردگارا از وسوسه‏هاي شيطانها به تو پناه مي‏برم(97) و پروردگارا از اين‌كه [آن‌ها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مي‏برم».

28. سوره دخان:(إِنَّ شَجَرتَ الزَّقُّومِ* طَعَامُ الأثِيمِ* كَالْمُهْلِ يَغْلِي في الْبُطُونِ* كغلي الْحَمِيمِ* خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَي سَوَاءِ الْجَحِيمِ* ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ* ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ) «آري درخت زقوم(43) غذاي گنهكاران است(44) چون مس گداخته در شكم‌ها مي‏گدازد(45) همانند جوشش آب جوشان(46) او را بگيريد و به ميان دوزخش بكشانيد(47) آنگاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد(48) بچش كه تو همان ارجمند بزرگواري».

29. سوره محمد:(فَإِذا لَقِيتُمْ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّي إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ) «پس چون با كساني كه كفر ورزيده‏اند برخورد كنيد گردن‌ها[يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاي درآورديد پس [اسيران را] محكم در بند كشيد سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [از ايشان بگيريد] تا زماني كه در جنگ اسلحه‌هايشان را بر زمين گذارند اين است [دستور خدا] و اگر خدا مي‏خواست از ايشان انتقام مي‏كشيد ولي [فرمان پيكار داد] تا برخي از شما را به وسيله برخي [ديگر] بيازمايد و كساني كه در راه خدا كشته شده‏اند هرگز كارهايشان را ضايع نمي‏كند (4)».

30. سوره فتح:(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَأزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَي عَلَي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمْ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا) «محمدص پيامبر خداست و كساني كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مي‏بيني فضل و خشنودي خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان اثر سجود در چهره‏هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آن‌ها در انجيل چون كشتي است كه جوانه بزند و سپس بزرگ شود تا ستبر گردد و بر ساقه‏هاي خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهي] آنان [خدا] كافران را به خشم درآورد خدا به كساني از آنان كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند آمرزش و پاداش بزرگي وعده داده‏است (29)».

31. سوره كافرون: (قُلْ يَاأَيُّهَا الْكَافِرُونَ* لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ* وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ* وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ* وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ* لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِي دِينِ) «بگو اي كافران(1) آن‌چه مي‏پرستيد نمي‏پرستم(2) و آن‌چه مي‏پرستم شما نمي‏پرستيد(3) و نه آن‌چه پرستيديد من مي‏پرستم(4) و نه آن‌چه مي‏پرستم شما مي‏پرستيد(5) دين شما براي خودتان و دين من براي خودم».

(إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَي اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آَخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)(هود 56) «در حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم هيچ جنبنده‏اي نيست مگر اين‌كه او مهار هستي‏اش را در دست دارد به راستي پروردگار من (در كار بندگان) بر راه راست است»

(إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَي اللَّهِ)(يوسف 86) «من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مي‏برم و از [عنايت] خدا چيزي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد »

(رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي(25) وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي)(طه 25-26) «پروردگارا سينه‏ام را گشاده گردان (25) و كارم را براي من آسان ساز»

(أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ)(انبياء 83) «به من آسيب رسيده است و تويي مهربانترين مهربانان»

(رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا)(اسراء 80) «پروردگارا مرا [در هر كاري] به طرز درست داخل كن و به طرز درست‏خارج ساز و از جانب خود براي من تسلطي ياري‏بخش قرار ده»

(رَبِّ احْكُمْ ‎بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَي مَا تَصِفُونَ)(انبياء 112) «پروردگارا [خودت] به حق داوري كن و به رغم آنچه وصف مي‏كنيد پروردگار ما همان بخشايشگر دستگير است»

(رَبَّنَا آَتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآَخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)(بقره 201) «پروردگارا در اين دنيا به ما نيكي و در آخرت [نيز] نيكي عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار»

(رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (85) وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ)(يونس 85-86) «پروردگارا ما را براي قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده (85) و ما را به رحمت‏خويش از گروه كافران نجات ده»

(وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آَمَنَّا بِآَيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ)(اعراف 126) «و تو ما را مجازات نمي كني مگر به خاطر اين كه ما به معجزات پروردگارمان وقتي نزد ما آمد ايمان آورديم پروردگارا بر ما شكيبايي عطا كن و ما را مسلمان بميران»

(بَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ)(بقره 250) «پروردگارا بر [دل‌هاي] ما شكيبايي فرو ريز و گامهاي ما را استوار گردان و ما را بر گروه كافران پيروز فرماي»

(فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (146) وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ)(آل عمران 146-147) «و در برابر آن‌چه در راه خدا بديشان رسيد سستي نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن] نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد. سخن آنان جز اين نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زياده‏روي ما در كارمان را بر ما ببخش و گام‌هاي ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران ياري ده».

(رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ)(بقره 286) «پروردگارا و آن‌چه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاي و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويي‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن»

(رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(127) رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ)(بقره127-128) «اي پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواي دانايي(127) پروردگارا ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتي فرمانبردار براي خودت [پديد آر] و آداب ديني ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاي كه تويي توبه‏پذير مهربان»

(ألّلهُمَّ آت نَفْسِيْ تَقْواهَا وَ زَكِّها أنْتَ خَيْرُ مَنْ زَكّاها، أنْتَ وَلِيُّها وَ مَولاها)[6] « بار خدايا! تو مولا و سرپرست نفس مني پس نفسم را از گناهان بيالاي و تقوا بدان عنايت كن (كه) تو بهترين تزكيه كنندگاني»

(اللهم وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا) «پروردگارا از جانب خود براي ما سرپرستي قرار ده و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما»

(اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا) «اي پروردگارانسان ها! بيماري اش را برطرف ساز و چنان شفايي عنايت كن كه هيچ‌گونه بيماري اي باقي نماند. چرا كه تو شفا دهنده هستي و هيچ شفايي، بجز شفاي تو وجود ندارد»

(اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ وَوَجَّهْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ لَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَا مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَ وَبِنَبِيِّكَ الَّذِي أَرْسَلْتَ)[7] «بار خدايا! خود را تسليم تو كردم و به تو روي آوردم و كار خويش را به تو واگذار نمودم و از روي ترس و اميد تو را پشتوانه خويش قرار دادم(و) هيچ پناهگاه و نجات دهنده اي جز تو وجود ندارد به كتابي كه نازل كردي (قرآن) و پيامبري كه مبعوث نمودي (محمد مصطفيق) ايمان دارم»

(اللَّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَاتِي وَآمِنْ رَوْعَاتِي اللَّهُمَّ احْفَظْنِي مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَمِنْ خَلْفِي وَعَنْ يَمِينِي وَعَنْ شِمَالِي وَمِنْ فَوْقِي وَأَعُوذُ بِعَظَمَتِكَ أَنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحْتِي)[8] «خدايا! عيوبم را بپوشان و آرامش نصيبم كن. خداوندا! من را (به طور كامل) از جلو و عقب و راست و چپ و از بالا و پايين (از گزند حوادث) حفاظت كن و از اين‌كه به بلايي ناگهاني مبتلا شوم (خسف شوم) به عظمت تو پناه مي برم»

(أعُوذُ بِكَلِماتِ الِله التَّامّات مِنْ شَرِّ مَا خَلَقْ)[9] «از گزند مخلوقات خداوند به كلمات تامه ي او پناه مي‌برم»

(أعوذُ بوجه الله ِالكريم و بكلماتِ اللهِ التَّامّات اللاتي لا يجاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لا فاجِرٌ مِنْ شَرِّ ما ينزِلُ مِنْ السَّماءِ و شَرِّ ما يعرج فيها و شَرِّ ما ذَرا فِي الارضِ و شَرِّ ما يَخْرُجُ مِنْها، و مِنْ فِتَنِ الليلِ وَ النّهَارِ وَ مِنْ طَوَارِقِ الليلِ و النّهَار إلا طَارقاً يَطرُقُ بِخَيْرٍ يَا رَحْمنُ)[10] «پناه مي برم به وجه پروردگار كريم و به كلمات تمام او كه فاجر و نيكوكار از آن خارج نمي شوند از شر آن‌چه (از زيان و ضرر) از آسمان فرود آيد يا به طرف آن بالا مي رود. و (هم‌چنين) از شر آن‌چه كه در زمين خلق شده و شر آن‌چه از آن بيرون آيد و از شر فتنه ها و حوادث ناخوشايندي كه در شب و روز به وجود مي آيد به جز آن چه خير و نيكي باشد اي رحمان.»

(اللَّهُمَّ إِنَّا نَجْعَلُكَ فِي نُحُورِهِمْ وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرُورِهِمْ)[11] «پروردگارا از تو مي خواهيم كه مانع راه آن ها شويي و از شر و بدي آن ها به تو پناه مي بريم»

(اللَّهُمَّ أَحْصِهِمْ عَدَدًا وَاقْتُلْهُمْ بَدَدًا وَلَا تُبْقِ مِنْهُمْ أَحَدًا )[12] «خداوندا تعدادشان را حساب كن و همگي را نابود كن و هيچ يك از آن ها را باقي نگذار»

(بِاسْمِ اللَّهِ ثَلَاثًا وَقُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَعُوذُ بِاللَّهِ وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَأُحَاذِرُ)[13] «سه بار بسم الله بگو و هفت بار اين جمله را تكرار كن: بـه خـدا و قدرتش پناه مي برم از شر آن‌چه در خود مي يابم و از آن مي پرهيزم».

(أَسْأَلُ اللهَ الْعَظِيْمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيْمِ أَنْ يَشْفِيَكَ)(هفت بار بخواند)[14] (از خداوند عظيم، پروردگار عرش بزرگ، مي خواهم كه تو را شفا دهد).

(بِسْمِ اللَّهِ تُرْبَةُ أَرْضِنَا بِرِيقَةِ بَعْضِنَا يُشْفَى سَقِيمُنَا بِإِذْنِ رَبِّنَا)[15] «به نام پروردگار، خاك زمينمان همراه آب دهان تعدادي از ما به اذن پروردگار مريض ما را شفا مي دهد».

(بِاسْمِ اللَّهِ يُبْرِيكَ وَمِنْ كُلِّ دَاءٍ يَشْفِيكَ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ وَشَرِّ كُلِّ ذِي عَيْنٍ)[16] «به نام خداوندگار، از او مي خواهم كه تو را شفا دهد و از هر بيماري (و بلايي) نجات بخشد و از شر حسود آنگاه كه حسد ورزد و از شر هر چشم زخم رساننده اي تو را در امان دارد.»

(بِسمِ اللهِ أَرْقيكَ، من كُلِّ شَيٍ يُؤذيكَ، من شَرِّ كُلِّ نَفسٍ أو عَينِ حَاسِدٍ، اللهُ يَشفِيكَ، بِسمِ اللهِ أرْقِيكَ).[17]

«به نام خداوند تو را از هر چيزي كه باعث آزار توست، و از شر هر نفس و چشم حسود رقيه مي كنم؛ خداوند شفايت مي دهد و به وسيله نام الله تو را محفوظ مي دارم.»

(أعُوذُ بِكَلِماتِ اللهِ التّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيطانٍ و هامَّةٍ و مِنْ كُلِّ عَينٍ لامَّةٍ)[18] «پناه مي برم به كلمات تمام پرورگار از گزند شيطان و هر جنبنده ي مضر (و زيان دهنده اي) و هر (كسي كه داراي) چشم بدي (باشد)».

(اللهم تقبل منا إنك أنت الغفور الرحيم) «پروردگارا از ما بپذير كه همانا تو بخشنده ي مهرباني»

اين رقيه ها را به صورت كامل بر آب يا بر روغن زيتون هفت بار همراه با سوره بقره يك بار بخوانيد و شرط نيست كه همه اين كارها در يك جلسه روي دهد اما بر اساس توانايي انسان يعني آن چه ممكن است بر آب بخواند و اگر خواندن همه آن در يك زمان ممكن نباشد مابقي را در زماني ديگر بخواند و همان طور كه گفته شد آب و زيتون را به كار ببرد و شفا دهنده تنها الله سبحانه و تعالي است.

آياتي كه براي درمان عشق شيطاني خوانده مي شود

(وَمِنَ النّاسِ مَن يَتّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبّونَهُمْ كَحُبّ اللّهِ وَالّذِينَ آمَنُواْ أَشَدّ حُبّاً للّهِ وَلَوْ يَرَي الّذِينَ ظَلَمُوَاْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنّ الْقُوّةَ للّهِ جَمِيعاً وَأَنّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ) «برخي از مردم در برابر خدا همانندهايي [براي او] برمي‏گزينند و آن‌ها را چون دوستي خدا دوست مي‏دارند ولي كساني كه ايمان آورده‏اند به خدا محبت بيشتري دارند كساني كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده‏اند اگر مي‏دانستند هنگامي كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و كه براستي كه عذاب خداوند شديد است» [البقرة:165]

(وَاللّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الّذِينَ يَتّبِعُونَ الشّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيماً * يُرِيدُ اللّهُ أَن يُخَفّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفاً) «خدا مي‏خواهد تا بر شما ببخشايد و كساني كه از خواسته‏ها[ي نفساني] پيروي مي‏كنند مي‏خواهند شما دستخوش انحرافي بزرگ شويد(27) خدا مي‏خواهد تا بارتان را سبك گرداند و [مي‏داند كه] انسان ناتوان آفريده شده است» [النساء:27-28]

(وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمّ مُوسَي فَارِغاً إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلآ أَن رّبَطْنَا عَلَي قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) «و دل مادر موسي [از هر چيز جز از فكر فرزند] تهي گشت اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمان‏آورندگان باشد چيزي نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند» [القصص:10]

(وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ﴿23﴾وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَي بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ) «آن [بانو] كه وي در خانه‏اش بود خواست از او كام گيرد و درها را [پياپي] چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام [يوسف] گفت پناه بر خدا او پروردگار من است به من جاي نيكو داده است قطعاً ستمكاران رستگار نمي‏شوند(23) و در حقيقت [آن زن] آهنگ وي كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او مي‏كرد چنين [كرديم] تا بدي و زشتكاري را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» [يوسف:23-24]

(قَالَ رَبّ السّجْنُ أَحَبّ إِلَيّ مِمّا يَدْعُونَنِيَ إِلَيْهِ وَإِلاّ تَصْرِفْ عَنّي كَيْدَهُنّ أَصْبُ إِلَيْهِنّ وَأَكُن مّنَ الْجَاهِلِينَ* فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنّ إِنّهُ هُوَ السّمِيعُ الْعَلِيمُ) «[يوسف] گفت پروردگارا زندان براي من دوست‏داشتني‏تر است از آن‌چه مرا به آن مي‏خوانند و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگرداني به سوي آنان خواهم گراييد و از [جمله] نادانان خواهم شد(33) پس پروردگارش [دعاي] او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد آري او شنواي داناست» [يوسف: 33 – 34]

(وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا) «و كساني‏اند كه با خدا معبودي ديگر نمي‏خوانند و كسي را كه خدا [خونش را] حرام كرده است جز به حق نمي‏كشند و زنا نمي‏كنند و هر كس اين‌ها را انجام دهد سزايش را دريافت‏خواهد كرد» [الفرقان :68]

(إِنّ الّذِينَ يُحِبّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الّذِينَ آمَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدّنْيَا وَالاَخِرَةِ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) «كساني كه دوست دارند كه زشتكاري در ميان كساني كه ايمان آورده‏اند شيوع پيدا كند براي آنان در دنيا و آخرت عذابي پر درد خواهد بود و خدا[ست كه] مي‏داند و شما نمي‏دانيد» [النور:19]

(حُورٌ مّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ* فَبِأَيّ آلآءِ رَبّكُمَا تُكَذّبَانِ* لَمْ يَطْمِثْهُنّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلاَ جَآنّ) «حوراني پرده‏نشين در [دل] خيمه‏ها(72) پس كدام يك از نعمت‌هاي پروردگارتان را منكريد(73) دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آن‌ها نرسيده است» [الرحمن:72-74]

(وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مّن قَبْلُ إِنّهُمْ كَانُواْ فِي شَكّ مّرِيبِ ) «و ميان آنان و ميان آن‌چه [به آرزو] مي‏خواستند حايلي قرار مي‏گيرد همان گونه كه از ديرباز با امثال ايشان چنين رفتار شد زيرا آن‌ها [نيز] در ترديد و دودلي سختي بودند» [سبأ:54]

آيه اي كه به نيت حبس كردن جن خوانده مي شود:

(وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدّاً ومِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ)[ يس:9]

عذاب دادن جن و سوزاندن او

در بعضي از حالات رقيه كننده براي مداواي مريض نياز به نيت عذاب و سوختن جن دارد و به تجربه معلوم شده است دسته اي از جن وجود دارند كه در زمان تعذيب لمس شده جز بعد از مداواي طولاني و به نيت سوزاندن خارج نمي شوند؛ و جن (الله اعلم) داراي دسته ها و مرتبه ها و دين هايي شبيه به انسان هستند اما از خلال ديدن بسياري از حالات مس روشن گرديده كه اغلب اين شياطين يهودي و مشرك هستند. الله سبحانه و تعالي مي فرمايد:( لَتَجِدَنّ أَشَدّ النّاسِ عَدَاوَةً لّلّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالّذِينَ أَشْرَكُواْ([ المائدة:82]  «مسلماً يهوديان و كساني را كه شرك ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهي يافت». شيطان به انسان نزديك است و از بسياري از اين موارد متأثر مي شود:

1. هنگام دعا كردن بر او 2. خواندن آياتي كه در مفهوم آن سبب داخل شدن او در بدن مصيبت ديده را نشان دهد( از قبيل سحر، حسادت، عشق و ظلم) 3. خواندن آياتي كه دربرگيرنده اثر فعل آن بر مصيب ديده باشد. اگر جن بر مصيبت ديده به خاطر تفريق(جدايي بين زن و شوهر) وارد بدن او شده بر او آيات تأليف خوانده شود. اگر جن به خاطر سختي و ناراحتي تأثير كرده آيات انشراح را بر او بخواند 4. خواندن آياتي كه شبيه خلقت آن ها است(پرنده، سگ و مار) 5. خواندن آياتي كه شياطين، ظالمان و مجرمان را مورد خطاب قرار مي دهد و آن چه خداوند براي آن ها از عذاب آتش غل و زنجير و زقوم آماده كرده است 6. آبي كه در آن رقيه خوانده شده را در زمان مداوا بر شخص مصيبت ديده بريزيد، شيطان از آن آب در زمان مداوا متأثر مي گردد اگر چه بر آب رقيه نيز خوانده نشده باشد به خصوص اگر آب سرد باشد باز هم تأثير مي كند و تأثير آن در زمان رقيه به سبب حضور كامل و جزئي جن شديدتر است. 7.  بيشتر جن ها هنگامي كه در دعا او را معين و مشخص مي كنيد به شرطي كه سبب داخل شدن او سحر نباشد، متأثر مي گردد و اگر در دعا نوع سحر، مكان سحر و شهر سحر مشخص گردد در جن اثر مي گذارد و اگر داخل شدن به سبب حسادت و چشم زخم باشد سبب حسادت در دعا بر جن تأثير مي گذارد. 8. خواندن آياتي كه دين و معتقدات او را بيان مي كند.

و ممكن است شناخت دين و اعتقاد جن از خلال اطلاعات و دور انديشي و درمان روشن گردد. پس به وسيله آن جن مسلمان به تو مي گويد من بسيار قبل از صبح شدن برمي خيزم يا بسيار به اذان گوش مي دهم يا به تو مي گويد وقتي بر من قرآن مي خواني بسيار بردبار هستم يا مي گويد از شنيدن موسيقي بدم مي آيد يا هنگامي كه همراه انسان جن كافر باشد بسيار دلتنگ مي شوم و …

و اگر جن نصراني، يهودي يا كافر باشد از عبادت و بندگي خداوند بسيار متنفر است و با كنيسه آرام مي گيرد و به صداي ناقوس گوش مي دهد يا صليب و كشيش را مي بيند يا مردي كه بر سرشان كلاه‌هايي دارند و داراي موهاي بسيار و ناخن هستند كه دلالت بر يهودي دارد. و بيشتر آن هايي كه وارد بدن شخص مي شوند، جن كافر است كه در عقيده او شك ايجاد مي كند و در نمازش وسوسه مي كند و هنگام خواندن آياتي كه كافران يهود و نصراني را مورد خطاب قرار مي دهد بي قرار و دلتنگ مي شود. در سنن ابي داود از ابن عباسم روايت است كه گفت:(جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النّبيّصفقَالَ: يَا رَسُولَ الله إِنّ أَحَدَنَا يَجِدُ في نَفْسِهِ يُعَرّضُ بالشّيْءِ لأنْ يَكُونَ حُمَمَةَ أَحَبّ إِلَيْهِ مِنْ أَنْ يَتَكَلّمَ بِهِ. فقَال: الله أَكْبَرُ الله أَكْبَرُ الله أَكْبَرُ الْحَمْدُ لله الّذِي رَدّ كَيْدَهُ إِلى الْوَسْوَسةِ) «مردي پيش پيامبرصآمد و گفت: اي رسول خدا هر يك از ما در وجود خود چيزهايي مي يابد كه دوست دارد خود را بسوزاند تا به آن سخن بگويد. پيامبرص فرمود: الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر. حمد و سپاس براي پروردگاري كه كيد و نيرنگ شيطان را به وسوسه برگرداند».

سوزاندن جن مسلمان

قبل از نيت سوزاندن جن مسلمان واجب است كه برايش روشن گردد كه او دارد به انسان ظلم مي كند و حلال و حرام برايش روشن گردد و آيات ظلم و نفاق و آن چه خداوند براي آن ها از عذاب شديد آماده كرده است، خوانده شود سپس سه روز يا چيزي شبيه به آن به او مهلت داده شود تا از خداوند بترسد و خارج شود اگر بعد از مهلت مقرر خارج نشد او را به سوزاندن تهديد كنيد و آيات حرق(سوزاندن) را بر او خوانده شود تا دچار عذاب گردد اما قرائت نبايد طولاني باشد تا اگر ضعيف باشد نميرد. و بعد از خواندن آيات به او وعده معالجه دهيد به اين كه با توكل به خداوند مي توانيد اين كار را انجام دهيد و اگر خارج نشود او را مي سوزانيد تا بميرد و سه روز ديگر يا چيزي شبيه به اين به او مهلت دهيد دوباره پيش مصيبت ديده برگرديد و بر او آيات را بخوانيد اگر معالجه كننده دريافت كه جن مسلمان از بدن مريض خارج نشده است از خداوند توانايي بخواهد و بر او قرائت طولاني به نيت سوزاندن بخواند( سه ساعت پشت سر هم يا در اين حدود). اين كار را در روزهاي متوالي انجام دهد تا اين كه به اذن خداوند يا خارج مي شود يا به هلاكت مي رسد.

جن مسلمان از آيات عذاب، آيات اسلام و آيات وحدانيت خداوند مانند آية الكرسي و مانند اين فرموده(وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴿163﴾)«معبود شما معبود يگانه‏اي است كه جز او هيچ معبودي نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان» سوره آل عمران:(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿18﴾) «خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهي مي‏دهد كه جز او هيچ معبودي نيست و ملائكه و اهل علم نيز [گواهي مي‏دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودي نيست» متأثر مي گردد و هم چنين بسيار از سوره الرحمن و سوره جن و اول سوره طه تأثير مي پذيرد و از اين فرموده الله تعالي در آخر سوره فتح نيز متأثر مي گردد: (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَأزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَي عَلَي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمْ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا) «محمدص پيامبر خداست و كساني كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مي‏بيني فضل و خشنودي خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان اثر سجود در چهره‏هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مثل آن‌ها در انجيل چون كشتي است كه جوانه بزند و سپس بزرگ شود تا ستبر گردد و بر ساقه‏هاي خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهي] آنان [خدا] كافران را به خشم درآورد خدا به كساني از آنان كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند آمرزش و پاداش بزرگي وعده داده‏است» و از آياتي كه در آن نام ها و صفات الله تعالي آمده است بسيار متأثر مي شود.

و از نشانه هاي حضور جن مسلمان اين است كه او دستش را بلند مي كند و با انگشت سبابه به آسمان اشاره مي كند همراه با اين كه انگشتانش را جز انگشت سبابه گويي كه شهادت مي دهد جمع مي كند يا اين كه مي گويد: لا اله الا الله.

سوزاندن جن يهودي

قبل از نيت سوزاندن جن يهودي براي اين كه بر او اتمام حجت شده باشد او را به اسلام دعوت مي‌كنيم اگر بر كفر خود اصرار ورزيد از او خواسته مي شود از بدن شخص مصيبت ديده خارج شود و اگر سرپيچي كرد آيات عذاب و سوزاندن با خواندن يك بار رقيه بر او خوانده مي شود و سه روز يا چيزي شبيه به آن به او مهلت داده مي شود مصروع در اين مدت سوره بقره، مائده، طه، يس، صافات و جن را هر روز بخواند يا به آن گوش دهد و بعد از اين مدت اگر جن از بدن شخص مصيبت ديده خارج نشده بود بار ديگر او را به اسلام دعوت كند اگر بر كفر خود اصرار ورزيد او را به خارج شدن از بدن شخص مصروع امر كنيد اگر سرپيچي كرد بر او قرائت طولاني به نيت سوزاندنش را بخوانيد و اگر باز هم خارج نشد اين كار را ادامه دهد تا جن به هلاكت برسد و معالجه كننده شايسته است همراه با آيات عذاب و سوزاندن، آياتي كه يهود را مورد خطاب قرار مي دهد را بخواند مانند اين فرموده ها: (مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلَكِن كَانَ حَنِيفاً مّسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)[آل عمران: 67] «ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني بلكه حق گرايي فرمانبردار بود و از مشركان نبود»(وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنّىَ يُؤْفَكُونَ)[التوبة:30] «و يهود گفتند عزير پسر خداست و نصاري گفتند مسيح پسر خداست اين سخني است [باطل] كه به زبان مي‏آورند و به گفتار كساني كه پيش از اين كافر شده‏اند شباهت دارد خدا آنان را بكشد چگونه [از حق] بازگردانده مي‏شوند»(وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَآءُ وَلَيَزِيدَنّ كثيراً مّنْهُم مّآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رّبّكَ طُغْيَاناً وَكُفْراً وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَآءَ إِلَىَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلّمَآ أَوْقَدُواْ نَاراً لّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ يُحِبّ الْمُفْسِدِينَ)[المائدة:64] «يهود گفتند دست خدا بسته است دست‌هاي خودشان بسته باد و به [سزاي ] آن‌چه گفتند از رحمت خدا دور شوند بلكه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مي‏بخشد و قطعاً آن‌چه از جانب پروردگارت به سوي تو فرود آمده بر طغيان و كفر بسياري از ايشان خواهد افزود و تا روز قيامت ميانشان دشمني و كينه افكنديم هر بار كه آتشي براي پيكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمين براي فساد مي‏كوشند و خدا مفسدان را دوست نمي‏دارد» (لَتَجِدَنّ أَشَدّ النّاسِ عَدَاوَةً لّلّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنّ أَقْرَبَهُمْ مّوَدّةً لّلّذِينَ آمَنُواْ الّذِينَ قَالُوَاْ إِنّا نَصَارَىَ ذَلِكَ بِأَنّ مِنْهُمْ قِسّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنّهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ)[المائدة:82] «مسلماً يهوديان و كساني را كه شرك ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهي يافت و قطعاً كساني را كه گفتند ما نصراني هستيم نزديكترين مردم در دوستي با مؤمنان خواهي يافت زيرا برخي از آنان دانشمندان و رهباناني‏اند كه تكبر نمي‏ورزند» و آياتي كه با اين مضمون آماده باشد.

سوزاندن جن نصراني

جن نصراني نيز با روش و شيوه پيش سوزانده مي شود تنها تفاوت در خواندن سوره ها و آيات مي‌باشد. مصيبت ديده سوره بقره، آل عمران، مائده، مريم، صافات را هر روز بخواند يا به آن گوش دهد و بر شخص معالجه كننده شايسته است كه آيات عذاب و آياتي كه نصاري را مورد خطاب قرار مي‌دهد و آياتي كه از الوهيت و وحدانيت خداوند سخن مي گويد مانند آية الكرسي و اين فرموده هاي الله تعالي:(وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴿163﴾)«معبود شما معبود يگانه‏اي است كه جز او هيچ معبودي نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان»:(يَصَاحِبَيِ السّجْنِ أَأَرْبَابٌ مّتّفَرّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهّارُ) [يوسف 39] «اي دو رفيق زندانيم آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداي يگانه مقتدر» را بخواند و هم چنين آياتي كه دلالت بر كافر بودن نصاري دارند مانند اين فرموده الله تعالي(لَقَدْ كَفَرَ الّذِينَ قَالُوَاْ إِنّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَابَنِيَ إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبّي وَرَبّكُمْ إِنّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنّةَ وَمَأْوَاهُ النّارُ وَمَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ(72) لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) [مائده 72- 73] «كساني كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است قطعاً كافر شده‏اند و حال آن‌كه مسيح مي‏گفت اي بني اسرائيل پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد كه هر كس به خدا شرك آورد قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است و براي ستمكاران ياوراني نيست كساني كه [به تثليث قائل شده و] گفتند خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم] است قطعا كافر شده‏اند و حال آن كه هيچ معبودي جز خداي يكتا نيست و اگر از آن‌چه مي‏گويند باز نايستند به كافران ايشان عذابي دردناك خواهد رسيد». مانند اين آيات تأثير بسياري بر جن نصراني مي گذارد.

و از نشانه هاي حضور جن نصراني اين است كه سه انگشت، دوم، وسطي و چهارم را با هم جمع مي‌كند مثل اين كه بگويد: رب، ابن، روح القدس؛ خداوند بلند بالاتر از آن است كه آن ها مي گويند. يا دو دستش را به هم جمع مي كند و به شكل صليب قرار مي دهد.

اگر سبب داخل شدن جن، سحر بوده باشد بايد با جن به خاطر سحر و هم چنين حسادت، تعامل نمود اما اگر سبب داخل شدنش چيزي غير از سحر و حسادت باشد جن را بين خارج شدن و سوختن مخير كنيد.

راه ديگر براي سوزاندن جن تكرار آيات به نيت سوزاندن همراه با تأكيد بر خواندن آيات عذاب است و هم چنين او را از خوردن و فشار آوردن از بكار بردن معالجه هاي مباح منع كند.

شايسته است كه مريض از بسم الله هنگام خوردن و گفتن بسم الله اوله و آخره اگر فراموش كرد غافل نگردد و بر اذكار صبح و عصر محافظت نمايد تا بين شياطين خارج از بدنش و جني كه در داخل بدن او است فاصله افتد.(عن أُمَيَّةَ بْنِ مَخْشِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِص جَالِسًا وَرَجُلٌ يَأْكُلُ فَلَمْ يُسَمِّ حَتَّى لَمْ يَبْقَ مِنْ طَعَامِهِ إِلا لُقْمَةٌ فَلَمَّا رَفَعَهَا إِلَى فِيهِ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ فَضَحِكَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم ثُمَّ قَالَ مَا زَالَ الشَّيْطَانُ يَأْكُلُ مَعَهُ فَلَمَّا ذَكَرَ اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ اسْتَقَاءَ مَا فِي بَطْنِهِ)[رواه ابوداود] «از اميه بن مخشي روايت است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم نشسته بود و مردي غذا مي خورد پس بسم الله را فراموش كرد تا اين كه يك لقمه از غذايش ماند هنگامي كه خواست آن را بخورد گفت: بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ پيامبر صلی الله علیه و سلم  خنديد سپس فرمود: شيطان از خوردن با تو دست نكشيد هنگامي كه نام خداوند عزوجل را گفتي آن چه را كه در شكمش بود را استفراغ نمود». اميدوارم آن چه ما در اين جا ذكر كرديم براي كسي كه طالب حق است به قناعت رسيده باشد و از خداوند به وسيله نام هاي نيكو و صفات بلندش مي خواهم كه ما و ساير مسلمانان را براي فهم دينش و پايداري بر آن موفق دارد و بر همه ما براي رسيدن به حق در سخنان و كردار منت نهد و ما و همه مسلمانان را از گفتن سخن بدون علم و از انكار آن چه به آن علم نداريم پناه دهد كه او سرپرست و ولي است و بر آن قادر مي باشد و صلي الله و سلم علي عبده و رسوله نبينا محمد و علي آله و أصحابه و أتباعه بإحسان"

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

و صلي الله علي سيدنا محمد و علي آله و صحبه و سلم



[1] مطالب اين بخش از متن هاي عربي سايت هاي زير گرفته شده است: www.s7r.roo7e.com, www.makkaoui.net, www.amazalll.jeeran.com www.3elag.com  , و www. arabscafe.com  و www.bab.com و www. khayma.com

[2] سوره ابراهيم 42- 52

[3] منقولة من كتاب مرجع المعالجين لمحي الدين ص 38

[4] به نقل از شيخ محمد امين الجندي بر گرفته از كتاب وقاية الإنسان من الجن والشيطان تأليف: الشيخ وحيد بالي با دخل و تصرف

[5] مي تواند آيات قرآن را مستقيماً بر مريض نيز بخواند [مترجم و گردآورنده]

[6] مسلم (2722)، كتاب الذكر، راوي حديث زيدبن ارقم مي باشد

[7] بخاري (247)، كتاب الوضو و مسلم (2710)، كتاب الذكر و الدعاء. راوي اين حديث در بخاري و مسلم براء بن عازب (رضي الله عنه) مي باشد.

[8] ابوداود (5074)، كتاب الادب، راوي اين حديث عبدالله بن عمر (رضي الله عنهما) مي باشد.

[9] مسلم (2708)، كتاب الذكر، باب في العوذ .... راوي حديث خوله نبت حكيم السلميه است.

[10] موطا، مالك، (10)، كتاب الشعر، باب ما يومر به من تعوذ و مسند احمد (3/419) حديث ش (15460) مالك اين حديث را به صورت مرسل روايت كرده و راوي اين حديث در مسند احمد، عبدالرحمن بن جيش است.

[11] رواه ابوداود

[12] رواه البخاري

[13] رواه مسلم

[14] مسلمانى كه به عيادت مريضى برود كه اجلش فرا نرسيده است، و اين دعا را هفت بار بر او بخواند، مريش شفا مى يابد. الترمذي وأبو داود، ونگا: صحيح الترمذي2/210 وصحيح الجامع 5/180.

[15] رواه البخاري

[16] رواه مسلم

[17] - مسلم (2186)، كتاب السلام، باب الطب و المرض و الرقي. راوي حديث ابوسعيد خدري مي باشد.

[18] - بخاري (3371)، كتاب احاديث الانبياء، باب (10). راوي اين حديث ابن عباس (رض) است.

http://eeman.blagfa.com

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع جایز است